روزهای شاد 20 ماهگی
بهار از راه رسید درست مثل هر سال و از همان روزهای اول دست به کار شد تا با چرتکه ی رنگ و جعبه هزار رنگش طبیعت را به سلیقه ی خودش رنگامیزی کند. آدمها هم غرق رنگ شدند درست مثل هر سال. خوب که می اندیشم همه چیز تکرار شده بی هیچ تغییر. تکرار است و تکرار. ولی امسال برای من همه چیز رنگ دیگری است بیشتر نگاه می کنم، بیشتر توضیح می دهم و بیشتر می اندیشم چرا که باید بیشتر بیاموزم تا بتوانم بهتر تحویل دهم چرا که دختر کوچکی به امانت گرفته ام که این روزها همه چیز برایش جدید است و یک دنیا سوال. نمی خواهم همه چیز را از همین ابتدا به رنگ تکرار ببیند و غرق تکرار های یک رنگ شود دوست دارم همه ی آنچه زیباست زیبا ببیند.
خوب که نگاه می کنم آرشیداست که امسال با بودنش همه چیز را برایم نو کرده، وجود اوست که زمین و آسمان را برایم نقاشی کرده وجود اوست که نگاهی نو به وجودم بخشیده و اوست که بهار امسال را بهاری کرده. خدایا شکر به خاطر این مهربانی. خدایا شکر به خاطر این موهبت و باز خدایا شکر به خاطر همه چیز.
20 ماهگی آرشیدای خوشگل من مصادف شد با روزهای آغازین بهار و خنکی هوا و گردشهای روزانه در دامان طبیعت زیبا و همین انگیزه ای شد تا به پیشنهاد بزرگترها و باتجربه ترها کاری کنیم تا دختری من برای همیشه با می می خداحافظی کنه. البته همیشه فکر کردن به این موضوع هم برام پر استرس بود. احساس می کردم چقدر سخته و چقدر آرشیدا قرار اذیت بشه ولی خدارو شکر این مرحله هم گذشت و آرشیدا بعد از چند روز بهانه گیری با این مسئله کنار اومد ولی باید بگم که برای کمک به دخملی حسابی براش برنامه ی تفریح و سرگرمی می چیدیم از مهمونی و دورهمی ها گرفته تا رفتن به پارک و طبیعت اطراف شهر و بازی توی دامان طبیعت. البته حضور تو دو تا جشن با یک هفته فاصله دقیقا تو روزهای بحرانی و بهانه گیری های آرشیدا هم بی تاثیر نبود.
و این هم 20 ماهگی شاد آرشیدا به روایت تصویر
- یه جمعه ی خوب مهمون خاله زهرا (همسایمون) تو باغ فوق العاده زیباشون
- پارک رفتن های وقت و بی وقت آرشیدا
- عروسی سپیده جون که برا آرشیدا یه شب فراموش نشدنی بود. از اول تا آخر مراسم رو با حرکات موزون دقیقا وسط سالن سپری کرد بدون لحظه ای استراحت.
- جشن نامزدی عمو ارسلان که باز یه شب فوق العاده برای آرشیدا بود. یه شب پر از رقص و شادی
این هم شکار لحظه های 20 ماهگی خانم کوچولوی من