17 ماهگی آرشیدا
17 ماهگیت مبارک نفسی
17 ماه از آمدن قشنگترین هدیه ی خدا توی زندگیمون گذشت و ما هر روز و هر لحظش پروبال گرفتن آرشیدای نازمون رو به تماشا نشستیم. یاد گرفت بخنده و مارو غرق شادی کنه و یا گریه کنه و مارو به دست و پا بندازهٰٰ، یاد گرفت حرکت کنه حال سینه خیز یا رو پاهای کوچولوش و مارو دنبال قدمهاش بکشونه. بازی کرد و مارو شریک لحظه های رنگیش کرد و یواش یواش یاد گرفت یاد بگیره هنر زندگی کردن رو و همراهی آرشیدا توی تجربه ی این لحظه ها همون موهبت خداست برای من و بابا.خدایا شکر برای همه ی این لحظه ها.
دختر ناز مامان این روزا همه ی بازیهای دقتی رو به خوبی انجام میده. از آجرها یا همون قطعه های لگو درست استفاده می کنه و به درستی سرهم می کنه. مهره های شکل دار رو درست تو جاهاشون قرار میده.
آرشیدای کوچولو بیشتر از همیشه به کارها و رفتارهای ما توجه می کنه و سعی داره تکرار کنه که این یکم کار مارو دشوار کرده و باید مراقب رفتار و گفتارمون باشم. آرشیدا اونقدر به مسواک زدن آخر شب ما دقت می کرد و سعی داشت با مسواک انگشتی خودش انجام بده که تصمیم گرفتیم براش یه مسواک کوچولو تهیه کنیم و حالا آرشیدا هم قبل از خواب به همراه من و بابا دندوناشو مسواک میزنه.
البته همینجا باید بگم 4 تا از دندونای آسیابش هم تا حالا بیرون اومده.
دختر خوب ما یاد گرفته وقتی چیزی می خواد خواهش کنه و وقتی گرفت تشکر کنه که البته هر جفتشو تقریبا به یک شکل انجام میده.
آرشیدا در حال خواهش کردن
و آرشیدا وقتی تشکر می کنه
دختری یه سری از کلمات رو خیلی خوب می گه ولی هنوز خیلی از سخنرانیهاش قابل ترجمه نیست و فقط حرکات دستاش و فرم صورتش مارو اونقدر به وجد می یاره که فقط بگیم بله همینطوره که شما میگید...
و خیلی کارا و هنرها که آرشیدا توی 17 ماهگی مارو باهاشون سورپرایز می کنه که ازشون عکس ندارم.
دخترم روزهات همیشه سبز