مهندسی آرشیدا کوچیکه
آرشیدای عزیزم، دخترک نازم، هر روز که می گذره بامزه تر می شی و کارات برای ما جالب تر. البته همین بودنت و مهندسیاته که لحظه هامونو اینقدر رنگین می کنه. برای بودنت صدها بار شکر.
این روزها تو کارهای جدیدی سرک می کشی و کنجکاویات بامزه تر شده مثلا کار با آچار و پیچ گوشتی و تلاش برای باز و بسته کردن پیچ که چیزی نمی مونه خودمون شاخ دربیاریم....
این هم نمونه ای از تلاشهای مردونت برای درست کردن خرابکاری های خودت.
علاقه ی آرشیدای ما به کارهای فنی نشات گرفته از آچار به دستیه باباست چرا که من اصلا علاقه ای به این کارها ندارم و هنوزم از صدای دریل کاری می ترسم ولی آرشیدا خانم چیزی نمی مونه خودش دست به کار بشه و بعد بابایی دریل هم برداره و شروع کنه!!!!!!
عاشقتم مهندس کوچولو
چند شب پیش هم وقتی بابا از سکوت آخر شب و موقع خواب آرشیدا کوچولو فرصت گرفت تا یکم از کارهاشو انجام بده شما دوباره کنجکاویت گل کرد و خواب از سرت پرید و رفتی سراغ طرح های بابای بیچاره و نتیجه ی تلاش شبانتم کشیدن خطوط خیلی خوشگل روی نقشه ها و حساب و کتاب های باباست که چند تا عکس هم ازش گرفتم.
در حالی که بابایی به دست و پا افتاده بود برگه های مهمتر رو نجات بده من ذوق زده بودم از تلاش جدیدت برای درست گرفتن خودکار و دقت برای درست کشیدن خطوط ....
آخه واقعا این صحنه ها هیجان نداره؟؟؟؟؟
قربون دخمل مهندسم بشم که اینقدر به ریزه کاریهاهم دقت می کنه.
همین درست گرفتن قلم و دقت برا کشیدن خطوط انگیزه ای شد تا از فردای همون روز مدادرنگی در اختیار آرشیدای مهندس قرار بگیره.
البته علاقه ی آرشیدا به نوشتن مال حالا نیست. اینم یکی از عکسای یک سالگی آتلیه ی آرشیدا که همین علاقه و دقت رو نشون می ده.
امیدوارم راهنمای خوبی باشم برای شکل گرفتن آرزوهات. همراه خوبی باشم برای انتخاب راه درست موفقیت هات و حامی خوبی باشم برای عملی کردن اندیشه هات.
بهترین هارو برات آرزو می کنم دختر باهوش من